Wednesday, November 18, 2009

پشت صحنه















مارتین اسکورسیزی(وسط) - رابرت دونیرو(چپ) - هاروی کایتل(راست)
سر صحنهء «خیابان‌های پایین ٍ شهر» ۱۹۷۳

9 comments:

رضا سرمست said...

مثل همیشه سوالای سخت میپرسی سوفیا . احتمالا دیالوگی از یکی از فیلمای کیمیایی نبود؟

sophie said...

رضا جان من کٍی سوال سخت پرسیدم؟
:))))
آره مال فیلم ردپای گرگ ئه. اصل دیالوگش اینه فکر کنم: آقا تهرانی به این بلندی خودش دیواره...البته خودم فیلم رو ندیدم!
مخلصیم

goodarz said...

نمی دونم چرا کایتل با این همه هنر و پیشینه مثل اسکورسیزی و دنیرو جاودانه نشده؟ . می تونست جایگاه بهتری داشته باشه.این فیلمو به عنوان اولین تجربه اسکورسیزی دوست دارم .
راستی دوست عزیز خیلی خوشحال میشم به وباگ من هم سر بزنید . .

sophie said...

من ولی به‌عنوان یکی از درخشان‌ترین تجربه‌های اسکورسیزی دوستش دارم. و عاشق ٍ جانی‌بوی (دونیرو) ام

رضا سرمست said...

به حودم امیدوار شدم چون منم ردپای گرگ رو ندیده ام ولی حدس زدم این باید دیالوگ کیمیایی باشه.

یک بعد از ظهر پاییزی said...

این عکسی که گذاشتی برای من باز نمیشه . ولی نظرتو قبول دارم خیابانهای پایین شهر و به نظر من راننده تاکسی بهترین فیلمهای اسکورسیزی هستن . سینمایی که حتی نه با دوستان خوب نه با کازینو نه با فیلمهای اخیرش به اون دست پیدا نکرد . اگرچه که دیگه سینماش برام جذابیتی نداره .
مهدی

sophie said...

(: به رضا: اوهوم

به مهدی: حیف که نمی‌تونی ببینی. عکس ٍ واقعن جذابی یه به نظر من

sajad said...

من از این فیلم عاشق ِ آن جاییش ام که هاروی کیتل روبرت دنیرو را می برد توی انبار ِ آن نایت کلاب و بهش می گوید که باید پول رفیقش را بدهد و بعد هم با هم فکر می کنند که کدام یکی از دختر هایی که دنیرو آورده مال ِ کی ...

هومن داودی said...

من هم خیلی این فیلمو دوست دارم. عکس قشنگی هم گذاشتی سوفیا. اون صحنه اول فیلم که جانی بوی با خونسردی بمب می ترکونه خیلی باحاله