ـ سایهء رنگپریدهء مورچهء ترسیده
میخواهد با تو دوست شود
کودکیات را بشناسد
و با تو اشک بریزد.
میآید
با تو زندگی کند.
ـ دیشب در اتاق
یک شمع خوشصحبت داشتم
خسته بودم
ولی میخواستم با کسی حرف بزنم
شمعی روشن کردم
و به صدای آرام ٍ نورش گوش دادم
تا خوابم برد
ریچارد براتیگان
کودکیات را بشناسد
و با تو اشک بریزد.
میآید
با تو زندگی کند.
ـ دیشب در اتاق
یک شمع خوشصحبت داشتم
خسته بودم
ولی میخواستم با کسی حرف بزنم
شمعی روشن کردم
و به صدای آرام ٍ نورش گوش دادم
تا خوابم برد
ریچارد براتیگان
No comments:
Post a Comment