Wednesday, August 26, 2009

آزادی برای ازدواج با امیلی دیکنسون

دیروز همسرم در برزیل طلاقم داد
و بزرگراه ٍ باران مرا دید
که جوانی‌ام یک تایر پنچر دارد.
برای ازدواج با امیلی دیکنسون مرا آزاد گذاشت.
چه عشق عمیقی خواهیم داشت
دستهای آرام‌مان
مانند سنگ‌قبرها حرکت خواهند کرد
و آینده‌مان
مانند تشییع جنازه خواهد بود

ریچارد براتیگان

ترجمه: محسن بوالحسنی-سینا کمال‌آبادی(از کتاب ٍ خانه‌ای جدید در آمریکا - دفتر اول: چای مرمر را آماده کن)
پی‌نوشت مترجم: شاید اشاره به این شعر امیلی دیکنسون باشد: «تشییع جنازه‌ای در سرم است...
پی‌نوشت من: طبیعتا این ترجمه چندان قابل اعتماد نیست. متن اصلی را ندیده‌ام

No comments: