Tuesday, December 8, 2009

بوسه‌های ربوده




















پ.ن: این عکس یکی از آن نمونه‌های ناب ِ ترکیب‌بندی در عکاسی است و پر از نکات ِ آموختنی. نگاه کنید به خط مایل ای که قاب را از چپ به راست به دو قسمت تقسیم کرده و میز چوبی و جعبهء رویش درست در مرکز قاب که خط را می‌شکند و تابلوی پشت سر که طوری قرار گرفته که نگاه را متمرکز کند....و خالی بودن سمت راست قاب که جلوهء بیشتری به پری و سنگینی ِ سمت چپ می‌دهد...و نورپردازی و بازی طیف ِ رنگ‌ها(سیاه-قهوه‌ای-کرم-زیتونی-سبز-زرد-سفید) مثلن یکی بودن ِ رنگ زیتونی ِ شلوار مرد با رنگ پس‌زمینه در سمت راست و هماهنگی‌اش با سبز ِ پیراهن زن و تضاد ِ پرکنتراست ِ تیره- روشن از طریق تأکید ِ نور روی چند نقطه روشن در این فضای تیره: تابلو و طلایی ِ موهای زن و پای برهنه و سطح ِ صاف ِ گوشهء سمت راست (که به‌لحاظ ِ هندسی شکل تصویر را متقارن می‌کند.) و شکل پلکانی خط ِ مایل - پله‌ها: خط لبهء راست تابلو , جعبهء چوبی, میز, زانوی مرد, و سطح صاف سمت راست پایین که باید مربوط به میز دیگری باشد. و تقارن ِ مثلث ِ خالی و تیرهء پایین چپ با مثلث ِ خالی و روشن‌تر ِ بالا راست.
خیلی دلم می‌خواهد نام ِ عکاس را بدانم.
و اینکه این از آن عکس‌هاست که ذهنم را برمی‌انگیزد برایش داستان بسازم. داستان ِ آدم‌هایی که از جایی شروع شده و رسیده به این لحظه, لحظهء اوج داستان و رابطه. می‌شود فلاش‌بک‌وار از این عکس شروع کرد و کم‌کم رفت به گذشته و بعد به آینده و جزئیات‌ش را ساخت... یا می‌توانم تصور کنم که این قابی‌ست از فیلمی , و بقیهء قاب‌ها و اتفاق‌ها را تخیل کنم....

پ.ن۲: «مری و مکس» درخشان بود. انیمیشن خمیری اساسن گونهء بسیار پرزحمت و درعین‌حال جذابی است و این یکی از بهترین نمونه‌هایی بود که در این گونهء مورد علاقه‌ام دیده‌ام. فقط اینکه تماشای چنین فیلم ِ دپرسیو ی در شرایط فعلی شاید اصلن کار درستی نبود...کاش روی این‌جور فیلم‌ها یک علامت ِ وارنینگ می‌گذاشتند که مثلن تماشای این فیلم برای آدم‌های زیادی احساساتی که خودبخود مستعد ِ اندوه و احساس تنهایی هستند و مشکلات‌شان شبیه کاراکترهای این فیلم است توصیه نمی‌شود....

پ.ن۳: «دوشیزه‌ای هنر ِ چهره‌نگاری ِ برجسته‌نما را آفرید. او دلباختهء جوانی بود و هنگامی که پسر خفته بود دختر خط پیرامونی ِ سایهء او را بر روی دیوار کشید. پدرش که سفالگر بود از همانندی کار با چهرهء جوان شادمان شد و شکل را تراشید و خط مرزی را با خاک رس پر کرد. این چهره هنوز در کورنت بازمانده است.
پلینی - تاریخ هنر - سده اول پس از میلاد
به نقل از «فمینیسم و زیبایی‌شناسی» - کارولین کرس‌میر/ افشنگ مقصودی - نشر گل‌آذین

پ.ن۴: توی جوابی که به کامنت مهدی کتابفروش دادم از میلان کوندرا اسم بردم. برای خودم هم عجیب بود و بعدن فکر کردم چرا در ذهنم نام او تداعی شد؟ بعد از کمی تفکر متوجه شدم این عکس من را یاد فصلی از رمان شوخی (که در ترجمه فارسی سا.ن.سور شده) می‌اندازد. یعنی این عکس شبیه تصویر ذهنی است که از خواندن آن فصل در ذهنم ساخته شده بود...شرحی بغایت تلخ و خشن و آزاردهنده از یک رابطه. البته فضای عکس به‌نظرم درمجموع میلان کوندرایی است....

29 comments:

شاه رخ said...

عاليه عالي
سلام

Bamdad Km said...

بله بله! ما هم که فقط از لحاظ اصول زیباشناسی و قاب‌بندی به عکس نگاه می‌کنیم، نه از لحاظ دیگه :دی:دی:دی

sophie said...

آره خب مگه چیز دیگه‌ای هم هست؟ :) {چشمک

Unknown said...

سلام
آمده بودم که یادداشت های کویرت را بخونم که باا ین عکس زیبا روبرو شدم بی صبرانه منتظر خاطرات سفرت هستم شب پر ستاره خاطره انگیزی باید بوده باشد

محمد ع برتونی said...

سلام سوفیا ! خوشحالم که باعث شدم تراویس جلوی در دانشگاه رو بخونی . عکس رو هم دوست داشتم . هنرمندانه گرفته شده . یه ذره اروتیک هم هست به هر حال

یه سوال هم ازت دارم : یه چند روزیه کلیپ ترانه فوق العاده ای دانلود کردم از ایزابل آجانی به اسم
PULL MARINE
ولی هر چی گشتم لیریکس انگلیسی شو پیدا نکردم . فرانسه هم بلد نیستم . به احتمال زیاد شنیدی ترانه رو . ممنون می شم اگه یه لینکی از ترجمه انگلیسی اش اگه داری بهم بدی یا اگه از ترانه های محبوب خودتم هست تو بخش شانسون ها بذاریش
خوشحالم که هستی و منتظر کویر نگاریات هم هستم

sophie said...

سلام رفیق
متأسفانه آهنگ رو نشنیدم. لینک‌ش رو بده. سرچ می‌کنم در مورد متن‌ش اگر چیزی یافتم می‌گم

همون said...

سلام و من اولین بار است که اینجا کامنت می گذرام
کامنت اولم برای امور خیریه است هرچند مدتهاست اینجا آمده ام.
اگر هنوز دنبال گیتاری خواستم بگویم مشکل اصلی با «اساتید» عموماً شیوه برخوردشان با آماتورهای نه چندان کم سن و سال است
برو فرشید اعرابی، این مشکل را نداره
کلاسهای خیابان اندیشه را گفتند خوبه
من سرچ کردم اما، شد این، ببین و خداحافظ
http://www.farshidarabi.com/index2.htm

sophie said...

سلام
کلاس‌های خیابان اندیشه را که اگر منظور آموزشگاه ترانه است اتفاقن خیلی به ما نزدیکه و خواهرم پیانویش را می‌رفت و برادرم گیتارش را که آن موقع استادش بابک میرزاخانی بود که بعدن رفت به آموزشگاه دیگری. منتها مشکل من این است که به یک استاد صبور احتیاج دارم چون به لحاظ جثه و قدرت بدنی شرایط خاصی دارم فلوت را هم بخاطر اینکه از نظر بدنی کم می‌آوردم ادامه ندادم.
خیلی ممنونم از لطف و توجه‌ت. فقط کاش اسمت را هم می‌گفتی دوست عزیز

علی نیکنامی said...

سلام سوفیا!چطوری؟الان "عشق از مرگ سردتر است" فاسبیندر رو دیدم یه سرچ کردم تو رو پیدا کردم اول نشناختمت، بعد که لیست فیلمای مورد علاقت رو دیدم شناختمت

مهدي said...

سلام دوست من!
حالت چطوره؟
فرصتي شد تا به وبلاگت سر بزنم. ترجمه هات خيلي قشنگه. بعضياش واقعا عاليه، مثل :
بر پشتِ پرتلألؤ ِ امواج بي رمق!
و خيلي عبارات ديگه ش...
حيفه كه چاپ نشن. اميدوارم بتونم براي چاپش كمك بكنم و اطلاعاتي بدم.
به اميد ديدار

همسفر كوير مصر!

nazanin said...

سلام سوفیا جان
به تمام نکاتی که اشاره کردم , توجه کردم و عکس رو چند بار دیدم... ممنون.

هومن داودی said...

عجب عکس توپی گذاشتی سوفیا. باید یه خورده دقت کنی تا بفهمی چی به چیه. راستی آخرین کار وودی رو هم گیر آوردم. اگه ندیدی برسونم

یک بعد ازظهر پاییزی said...

سلام سوفیا جان . مرسی از اینکه برای آموزش تکنیکهای عکاسی از مضمونهای جذاب استفاده می کنی تا مطلب بهتر جا بیافته(:
مهدی

sophie said...

به همسفر کویر: سلام استاد خوبین؟ ممنونم که سر زدید. حیف که در اون سفر فرصت زیادی برای همسخنی و آموختن از شما پیش نیومد ایشالله سفر بعدی. امیدوارم که در کارهاتون موفق باشید

به علی نیکنامی: سلام رفیق چطوری؟ چه خبرا؟ چه می‌کنی؟ خوبی؟ و اینکه چه حس غرورآمیزی یه که می‌بینم از روی فیلمهای مورد علاقه‌م شناخته می‌شم

به هومن داوودی: نه ندیدم. نسخه‌ت زیرنویس‌داره؟ یه فرصتی بشه ممنون می‌شم برسونی‌ش

به مهدی کتابفروش: آره دیگه من تو عکاسی و نقد عکس به درجه استادی رسیدم و فکر بدی نیست اگه یه کلاس تئوری و عملی آموزش تکنیکهای عکاسی بذارم!

Bamdad Km said...

یه نکته‌ای سوفیا!

ببین الان دیگه خیلی‌ها وبلاگ‌ها رو از توی فیدخوان‌هایی که استفاده می‌کنن (بیشتر از همه گوگل‌ریدر)می‌خونن و الزامن صفحه‌ی خود وبلاگ رو باز نمی‌کنن. تو وقتی این پی‌نوشت‌ها رو می‌ذاری روی پستت، دوباره اون پست خاص به‌روز نمی‌شه توی فیدخوان‌ها. برای همین خیلی‌ها اصلن متوجه این پی‌نوشت‌ها نمی‌شن.

حالا نمی‌دونم حتمن اصرار داری که اینا به‌صورت پی‌نوشت باشن یا نه. ولی اگه اصرار جدی روی این مسئله نداری به‌صورت پست تازه پابلیش‌شون کن.

من خودم با این که هر از گاهی صفحه‌تو باز می‌کنم، بعضی‌وقتا متوجه پی‌نوشت‌های تازه نمی‌شم.

یک بعد از ظهر پاییزی said...

اگه بتونی کلاس بذاری که خیتی عالیه . تازه استاد سوفیا هم خیلی بهت میاد . (: مری و مکس رو دیدم فوق العادس و پایانش ویران کننده . من هم آخرش بد جوری غصم گرفته بود . امیدوارم از این دپرسی در بیای .

sophie said...

من از همین جا آگهی ِ کلاس رو اعلام می‌کنم هر کی می‌خواد ثبت‌نام کنه بگه. عنوانش هم هست: خلاقیت در راهبردهای تکنیک‌های عکاسی ِ تحلیلی و مجذوبیت به سوژه از دیدگاه هایدگر و میلان کوندرا و مراد فرهادپور
برای ثبت‌نام مدارک خاصی نمی‌خواد فقط خلاقیت ِ انسانی کافیه

sophie said...

به بامداد: آره خب منتها من به‌نظرم پست جدید لازمه که یک چیز جذاب و مهم جدید باشه و نکات غیرمهم رو ترجیح می‌دم بصورت پی‌نوشت بنویسم. یعنی دوست ندارم هر روز یک پست بذارم. بخصوص که پی‌نوشت‌ها اغلب به محتوای اون پست مرتبط اند.
خیلی ممنون از تذکرت

علی نیکنامی said...

بد نیستم مرسی.میگذرونیم،الان "سایه ها" ی جان کاساوتیس رو دیدم،عجب موجودیه این بشر!فیلماش آدمو روانی می کنه

sophie said...

سایه‌ها را هنوز ندیده‌ام متأسفانه

یک بعد از ظهر پاییزی said...

به به چه خوب . حتما" کلاس پر باری میشه . چه عنوان سنگینی هم داره . ولی چی میشه ترکیبی از هایدگر و کوندرا و فرهادپور :)
من که آماده شرکت در کلاس هستم ولی همون یه مدرکی که خواستی رو متاسفانه ندارم:)
مهدی کتابفروش

sophie said...

ای بابا چقدر سخت می‌گیری
فقط خلاقیت در تکنیک‌های عکاسی لازمه که من مطمئنم از پس‌ش برمیای. شک نکن
پ.ن: چرا به‌روز نمی‌کنی؟

nazanin said...

سلام سوفیا جان
پی نوشت ها رو تازه دیدم و از خوندنشون لذت بردم, این کتاب " فمینیسم و زیبا شناسی" رو هم باید بگیرمش...
در مورد " زبان فرانسه" توضیحاتی در بخش نظرات وبلاگم گذاشتم که فرصت کردی بخون.
اما باز اینجا هم تکرار می کنم که کلی مطلب از وبلاگت یاد می گیرم امیدوارم بتونم بیشتر از دانسته ها و نظراتت به ویژه در مورد " ادبیات فرانسه " استفاده کنم ...
شاد باشی دوست خوبم

ماه گیر پیر said...

بعد از استفر الله ربی و اوتب الیه عجب عکسی تقارن ها و تضادها و آن مساله دیگر الله اکبر ! نوشته هات خواندنی ان

mouse said...

سوفیا جون با احترام لینکت کردم

sophie said...

نازنین جان ممنون از لطفت
در مورد کتاب «فمینیسم و زیبایی‌شناسی» که موضوع بسیار جالب و مهمی داره و برای کسانی که به مطالعات جنسیت و پژوهش هنر علاقه دارند می‌تونه جذاب باشه. می‌خواستم توی یه پست خوانده‌های تازه درباره‌ش بنویسم ولی ترجمه‌ش اینقدر بده که آدم رغبت نمی‌کنه...
یه سوال: شما تهران هستی؟

به ماه‌گیرپیر و موس: بازم ممنون و متقابلن لینک کردم

یک بعد از ظهر پاییزی said...

مرسی از این انرژی مثبت . ولی من کلا" خیلی به عکاسی نپرداختم . در اصل فرصت نکردم خوشحال میشم کلاسی داشته باشی . درباره پست جدید هم احتمالا" تو هفته آینده من به روز میشم . بازم ممنون .
مهدی کتابفروش

nazanin said...

سلام سوفیا جان
من ساکن شیرازم اگه برنامه سفر به شیراز رو داشتی لطفا خبرم کن مشتاق دیدارت هستم که در یک کافه بشینیم و در مورد " ادبیات فرانسه" صحبت کنیم ... کتاب رو گرفتم.

زُروان said...

سلام
ببخشید این عکس زیبا برای من باز نمی شه .
منو و حسرت دیدار