Saturday, December 19, 2009

از تنهایی

























پ.ن: چند شب دیگر بیست و چهار دسامبر است. شب میلاد مسیح یا همان عید کریسمس. من یک شعر و قصهء کودکانهء کریسمسی از فرانسه ترجمه کردم و می‌خواستم به مناسبت ِ نوئل اینجا بگذارم ولی بعد فکر کردم ممکن است از نظر خوانندگان ِ فرهیختهء این وبلاگ زیادی چه‌می‌دانم لوس یا بچگانه بیاید....برای خودم که خواندن و ترجمه‌اش خیلی لذتبخش بود. و کلن برای من که هنوز آن‌قدر روی زبان و ترجمه مسلط نیستم ترجمهء داستان‌های کودکان که ساده و با دایرهء واژگان ِ محدود است خیلی خیلی شیرین است و کیف می‌دهد....این کار از نظر ِ تجربه با زبان ِ محاوره‌ای هم برام جذاب بود. نمی‌دانم. به‌نظر شما بگذارمش؟
و کریسمس درواقع عید ِ بچه‌ها ست. و فکر می‌کنم برای همهء ما اگرچه مسیحی نیستم مناسبت ِ خوب و خاطره‌برانگیزی ست. یادم هست که وقتی بچه بودیم همیشه این روزها کارتون‌هایی که دوست داشتیم پخش می‌شد. سارا کرو و اسکروچ و کلی فیلم و کارتون ِ دیگر....من توی بچگی همیشه دلم می‌خواست کریسمس داشته باشم. شاید بخاطر فضای شیک و زیبایی که دارد, کاج و شمع و تزئینات و خوراکی‌ها و آوازها و مراسم ِ خاص و برف و.... الان هم این شب را دوست دارم. بهرحال یک عید ِبزرگ است. شبی است که آدم‌های زیادی شاد و با هم مهربان‌تر اند. و شب ِ تولد مسیح است. شبی که در طی قرن‌ها انرژی‌های خوب و خیر ِ آدم‌ها در آن جمع شده.

تبریک می‌گویم به همه و به‌خصوص دوستان ِ مسیحی

6 comments:

پوریا said...

سلام
من اینجا را بر حسب اتفاق و سرچ دیدم
می خواستم بپرسم شما این ترم هم کلاس فرهادپور را میروی؟
چند جلسه از ترم جدید تشکیل شده است؟
ممنون. بسیار

sophie said...

سلام
بله تصمیم دارم بروم. جلسهء اولش امروز بوده(یکشنبه) که من مشکلی برام پیش اومد و نتونستم برم. هفتهء بعد هم که تعطیله. از هفتهء بعدش یکشنبه سیزدهم که میشه جلسهء دوم میخوام برم.
شما ترم قبل میومدی؟
شمارهء موسسه رو داری؟
اگر نداری برات بنویسم

nazanin said...

چه دلنشین , منم از بچگی این فضای شیک و زیبایی رو گفتی خیلی دوست داشتم .
دوست عزیز ایمیلت رو اد کردم به آدرس که گفتی.

رضا سرمست said...

سوفیا راجع به اون نمایش مونولوگ خواستم بگم که به نظرم یارو توهم زده بود و اون داستان به قول تو پیچیده ساخته ذهنش بود. اینو اونروز میخواستم بهت بگم که یادم رفت بعد هم اینکه اوت ترجمه رو حتما بذار..

sophie said...

نه رضا ببین بین لینک‌های سمت راست وبلاگ یه دونه هست که عنوانش هست دربارهء مونولوگ اتاق صدا. اونو بخون متوجه داستان می‌شی.
بعد اینکه من امشب مونولوگ جدید دیدم که خوشم اومد اگر فرصت شد درباره‌ش مینویسم

پوریا said...

ممنون برای پاسخ. لطف کردی
نه، ترم قبل را نیامدم. دیر باخبر شدم و پیگیری هم نکردم
تا تعریف کلاس مهرگان را شنیدم که پر بحث و جدل است و فرم منولوگ و سخنرانی و ... ندارد. دوستان میگفتند بریم عشق و حال !!! و ... خوب حالا، موضوع انتخابی فرهادپور تنها برایم جالب بود. به آن موسسه سر میزنم. نیازی به تلفن نیست. برای وقت و لطفت ممنون